تندمزاج و درشت رو. (ناظم الاطباء). تلخ ابرو. تلخ جبین. (مجموعۀ مترادفات) (بهار عجم) (آنندراج). کنایه از ترشرو و بی دماغ..... (از بهار عجم) (از آنندراج) : به تلخ رو مکن اظهار تنگدستی خویش که از طپانچۀ بحر است روی مرجان سرخ. صائب (از آنندراج). به دریا می شود از بازگشت آبها ظاهر که هرکس مرجع خلق است باید تلخ رو باشد. وحید (ایضاً)
تندمزاج و درشت رو. (ناظم الاطباء). تلخ ابرو. تلخ جبین. (مجموعۀ مترادفات) (بهار عجم) (آنندراج). کنایه از ترشرو و بی دماغ..... (از بهار عجم) (از آنندراج) : به تلخ رو مکن اظهار تنگدستی خویش که از طپانچۀ بحر است روی مرجان سرخ. صائب (از آنندراج). به دریا می شود از بازگشت آبها ظاهر که هرکس مرجع خلق است باید تلخ رو باشد. وحید (ایضاً)